شهر کوچک نیوتان در وحشت
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

ایالات متحدۀ آمریکا :

 

مرکز مطالعات جهانی سازی، 20 دسامبر 2012

پاریس//24 دسامبر 2012



USA : L’horreur à Newtown

De World Socialist Web Site

Global Research, 20 décembre 2012

wsws.org

Région : États-Unis

http://www.mondialisation.ca/usa-lhorreur-a-newtown/5316339

 


                   

کشتار نفرت انگیز در مدرسۀ شهر کوچک نیوتان، در کانکتیکات، تمام کشور را تلخکامی فرو برد. روز جمعه 14 دسامبر 2012 بیست و هشت نفر، که بیست و دو نفر از آنها کودکان بین شش و هفت ساله بودند زیر اصابت باران گلوله کشته شدند. آدام لانزا 20 ساله، پس از پایان دادن به قتل عامی که راه انداخته بود، خودکشی کرد. در بامداد همان روز ابتدا مادر خودش را به ضرب گلوله کشته بود.

بربریت چنین جنایتی عمیقا مختل کننده است. فراسوی انگیزۀ شخصی نزد فرد قاتل، تیراندازی در نیوتان خشونت فراگیر جامعۀ آمریکا را بر ملا می سازد.

کشتار جمعی روز جمعه آخرین نمونه در زنجیره ای طویل از حوادث مشابه است. ایالات متحده از دیدگاه تاریخی خشونتهای فزاینده ای را کرارا بخود دیده است. با این وجود، دراین دو دهۀ اخیر حتی برای خود آمریکائی ها نیز غیر عادی بنظر می رسد. تکرار و میزان کشتارهای جمعی علتی پنهانی را نشان می دهد.

بین این نوع حوادث معنی دارترین آنها، کشتار اکلاهوما سیتی سال 1995 (با 168 کشته که 19 نفر از آنها را کودکان تشکیل می داده اند)، کشتار کلومبین در کلورادو سال 1999 (14 کشته)، و کشتار ویرجینیا تک سال 2007 (34 کشته). تنها در همین امسال کشتاری که در سینمای اورورا در کلورادا به وقوع پیوست( 12 کشته و 58) زخمی بر جا گذاشت، در معبد سیک در اوآک کریک در ویسکانسین( 6 کشته)، در یک شرکت تولید تابلوهای راهنما در مینیاپلیس در مینسوتا( 6 کشته)، در سالن آرایشگاه بروکفلد در ویسکانسین( 3 کشته)، و شش روز پیش در یک گالری تجارتی در پورتلاند در اورگون (3 کشته).

واکنش رسانه ها و رهبران سیاسی آمریکا در مورد آخرین کشتار روند از پیش تعیین شده ای را تکرار می کنند. ابتدا اعلامیۀ رایج دربارۀ غیرقابل درک بودن آن و سپس پوچی عمل «شرورانه» را مطرح می کنند. وقتی پاسخ های کلی عرضه شد، روی ضرورت «گفتگوی ملی» دربارۀ کنترل سلاح های گرم و قول و قرارهای تو خالی برای رسیدگی بیشتر به امور بهداشت روانی را مطرح می کنند (از سوی سیاستمدارانی که تمام تلاش خودشان را تا مغز استخوان برنامه های بهداشتی بکار می برند تا چنین حوادثی را کاهش دهند).

طبقۀ رهبران سیاسی آمریکا هر گونه قابلیت انتقاد از خود را از دست داده است. این طبقه می داند که هر گونه تحلیل جدی در مورد ریشه های این تراژدی و تمام وقایع تراژیک دیگر، به خود او و جامعه ای که بر آن حکومت می کند باز می گردد.

پیغامی که رئیس جمهور اوباما روز یکشنبه به مناسبت یادمان قربانیان ایراد کرد، نمونه ای نوعی بود – زنجیره ای از تداعی معانی از پیش آماده، صحنه پردازی ماهرانه و اوراد مذهبی. ترجیح بر این بود که هیچ چیزی نگوید، زیرا هیچ حرف هوشمندانه ای برای گفتن نداشت.

مراسم یادمان قربانیان جائی بود برای ابراز تمایلات قرون وسطای مذهبی، وقتی به والدین کودکان کشته شده گفتند که غمگین نباشند و شهامتشان را از دست ندهند زیرا فرزندان آنها در آسمان به سر می برند.

اوباما با این جمله بیانیه اش را به پایان برد : «پروردگار آنها را به سوی خود فراخوانده است». چنین بیانیه ای نه تنها نسبت به خانوادۀ افراد قربانی شده در این فاجعه بی اعتنا باقی می ماند بلکه به هوش و ذکاوت مردم آمریکا نیز توهین می کند. مراجعه به مذهب به عنوان وسیله ای برای آرامش خاطر افرادی که چنین فاجعۀ تراژیکی را زندگی کرده اند، قابل درک است، ولی از سوی دولت، وسیله ای است برای اختلال در درک و پنهان کردن دلایل اجتماعی و سیاسی چنین وقایعی.

اگر سیاستمداران روی مذهب پا فشاری می کنند، بهتر است از خودشان بپرسند آبراهام لینکلن چه واکنشی نشان می داد. در توصیف جنگ انقلابی که هدایت آن را به عهده گرفته بود، شانزدهمین رئیس جمهور گفته بود که اگر خدا می خواست که «هر قطره خونی که زیر تازیانه ریخته شده با قطرۀ خونی که با شمشیر ریخته می شود پرداخت شود» در این صورت «قضاوت پروردگار عادلانه و نیک است.»

تراژدی های این جهان (جنگ داخلی)، به باور لینکلن، نتایج جنایات این جهان (برده داری) است.

تراژدی هائی مانند نیوتان تصویه حساب با چه حرکاتی است؟ چنین جنایاتی پیش از آن که برچسب [غیر قابل درک] را روی آن بزنند، بر عکس، کاملا قابل درک است. تشخیص ریشه های چنین فجایعی چندان مشکل نیست : جامعه ای که نابرابری بی سابقه در آن سایه انداخته، و ایدئولوژی سیاسی رسمی به شکل بنیادی واپسگرا بوده و هیچ چشم انداز پیشرفتی را مطرح نمی سازد، و علاوه بر تمام این موارد، میزان خشونت فوق العاده ای که توسط دولت اعمال می شود، و با اعمال خشونت علیه کل جامعه همراه است.

خصوصیت کشتارهای جمعی گواهی است بر رابطۀ آن با وضعیت کلی جامعه. برخی خصوصیات به شکل دائمی تکرار می شود : استفاده از سلاحهایی که از نوع نظامی است، قاتلان (مانند لانزا) لباس نظامی با نقش پلنگی به تن دارند، غالبا از سربازهای قدیمی هستند.

دو دهۀ گذشته سالهای جنگهای بی پایان بوده است. لانزا 20 ساله، بخش مهمی از زندگی اش را طی «جنگ علیه تروریسم» گذرانده است – تسخیر نو استعماری کشورها یکی پس از دیگری، حملات پهپادها، به کار بستن شکنجه، حملۀ دائمی علیه حقوق دموکراتیک... در نتیجه نمی توانیم تصور کنیم که او در معرض تأثیرات تبلیغاتی که دائما بزر ترس  وحشت می کارند نبوده، و کمین دشمن را در دو قدمی خود احساس نکرده است.

حتی خود اوباما نخستین رئیس جمهور آمریکا است که مدعی حقی شده است که بر اساس آن به قتل رساندن هر فردی، حتی اگر از شهروندان آمریکائی باشد، در هر کجا از این پس مجاز خواهد بود.

اوباما رئیس جمهور ایالات متحدۀ آمریکا (دارندۀ جایزۀ نوبل صلح) بخش مهمی از وقت  خود را به گزینش هدف برای قتل افراد توسط پهپادها اختصاص می دهد، با آگاهی کامل به این واقعیت که غیر نظامیان – زنان و کودکان – در این حملات هوائی کشته خواهند شد. بر اساس گزارشات تقریبی 3365 نفر تنها در پاکستان در حملات پهپادها کشته شده اند که 176 نفر از آنها کودک بوده اند.

دولت و رسانه ها از جنایاتی که ارتش آمریکا مرتکب می شود دائما تجلیل به عمل آورده و از سربازانی که برای حمله به کشورها و تسخیر آنان می فرستند به عنوان «قهرمان» یاد می کنند. یگان های ویژۀ نیروی دریائی ایالات متحده که کثیفترین بخش از اعمال جنایتکارانه را در ارتش آمریکا به عهده دارند، همواره به شکل با شکوهی مورد تجلیل قرار گرفته اند.

آیا می توانیم جدا باور کنیم که این کشوری که خودش را مجاز می داند که  تمام جهان را مورد خشونت قرار دهد، ولی در خانۀ خودش  از نتایج مرگبار آن در امان بماند؟

در روزهای آینده، گزارشات بیشتری منتشر خواهد شد که انگیزه های خاصی را که در پشت این کشتار جمعی اخیر نهفته بوده آشکار خواهد ساخت. به هر صورت با صراحت می توانیم بگوییم که لانزای جوان عمیقا دچار اختلال روانی بوده. در غیر این صورت ارتکاب به چنین جنایتی ناممکن خواهد بود. با این وجود، پسیکوز فردی و شیوۀ بیان خاص آن را در تحلیل نهائی باید نتیجۀ بیماری عمیق در سطح تمام جامعه تلقی کنیم.

Article original, WSWS, paru le 17 décembre 2012

 


December 24th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی